چرا کسی تو مهمونی به من نگفت که لباسم داره می سوزه ؟!
روش شامپاین ریختم . همه زل زده بودن به من ، حتما این هم یکی از دیوونه بازیهای منه .
وقتی بقیه لباسهاشون رو جمع و جور می کردن ، من لباسم رو مرتب کرده بودم . به خوش قیافه ترین پسری که نزدیکم بود گفتم میای بریم مونتانا ؟
اونجا گوسفند پرورش می دیم .
Turnshek