هما توکلی
هما توکلی
Saturday, May 17, 2008
جهنم خاموش
جهنم من آتشين و آكنده از فريادهاي ابدي و دلخراش گناهكاران و زوزه شياطين سرخ رنگ نيست .
جهنم من تاريك و خفقان آور است , مرطوب از اشك­هاي جاري نشده ناله­هايي كه اهريمن خاموش درونم را فرياد مي­كشد.


Reverend
Monday, May 12, 2008
از كنار جاده
براي رهگذراني كه مي­گذرند, او پيرمردي است كه با تلاش زياد با نوايي از دوردست روي ايوان تكان مي­خورد.
براي خانواده­اش , او تجسم نگراني و جدانشدن از كلبه­ كهنه­اي است كه در آنجا زنده است.
براي خودش , او فقط روحي است كه در گذشته زندگي مي­كند.


Scheer