هما توکلی
هما توکلی
Saturday, December 17, 2005
ک
ک مثل ..... کاپوچینو !
.
.

Homa
Thursday, December 08, 2005
آخرین بار که مادرم را دیدم
به تیر چراغ برقی تکیه داده بود . با لباسی تنگ و عجیب و آرایشی غلیظ . پدرم فرمان اتومبیل را محکمتر چسبید و پایش را روی پدال گاز بیشتر فشار داد .


Bob
Sunday, December 04, 2005
آخرین بار که پدرم را دیدم
پشت پنجره . شعله کوچکی درخشید و بعد فقط یک نقطه روشن بود .


Bob
Thursday, December 01, 2005
والدین / محافظ ؟
بن با عصبانیت زنگ در رو زد و اومد روی پله پائین کنار مادرش وایستاد . مرد قد بلندی در رو باز کرد .
- پاملا ! اینجا چکار می کنی ؟ و . . .
بن حرفشو قطع کرد :

- شما پدر من هستین ؟

- آره من پدرت هستم ، اما اون مادرت نیست .


Power